مواسات سکولار در جمهوری اسلامی خمینی (1)
آن وقت شیطنت این بود که سیاست از مذهب خارج است ... این مطلب شکستخورده. حالا مىگویند که سیاست حق مجتهدین است. یعنى در امور سیاسى در ایران پانصد نفر دخالت کنند، باقیشان بروند سراغ کارشان. یعنى مردم بروند سراغ کارشان، هیچ کار به مسائل اجتماعى نداشته باشند، .... این از آن توطئه سابق بدتر است. (امام خمینی ۱۳۶۲/۱۲/۰۹)
🖋 در جمهوری اسلامی که امام میگفت مردم به حدی نقش داشتند که در نظام ولایت فقیه، تصمیم پانصد نفر مجتهد بدون حضور مردم در صحنه، سکولاریسمی بدتر و خطرناکتر از تصویر ما از سکولاریسم بود.
آنچه در چند سکانس مربوط به بهبود فریبا دیدید تنها چند دقیقه از سی و چند سال زندگی یک جانباز اعصاب و روان است!
دست خودش نیست وقتی صدای انفجار در گوشش میپیچد دیگر بیقرار میشود
خودش را میزند، هر کس دستش را بگیرد میزند، گاهی چیزی میشکند .....
بعد که آرام شد یک گوشه مچاله میشود، به خرده های لیوان، به کبودی روی صورت همسرش، به چشمهای خیس و نگاه نگران بچه هایش، به رد خون دستش روی دیوار و پرده خیره میشود و آرام اشک میریزد و زیر لب دعا میکند:
خدایا منو ببر!
43 هزار جانباز اعصاب و روان از دفاع مقدس به جا مانده است.
با امروز سه روز از شهادت حاج قاسم سلیمانی میگذرد و همه منتظرند که واکنشی نشان داده شود.
شواهد امر هم نشان میدهد که جناح مذاکره تمایلی به پاسخ جدی ندارد. هم از آمریکا میترسد و هم همیشه تنشزدایی کرده تا به خیال خودش اوضاع را بدتر نکند.اضافه کنید به پیشنهاداتی مثل پیشنهاد لغو تحریم در ازای کوتاه آمدن که ظاهرا از طرف قطر مطرح شده است.
مطلبی که مسخره است و از بی خبری مردم ما حکایت میکند اینست که هر کسی که مدتی فقه و اصول خواند و اطلاعات محدودی در همین زمینه کسب کرد و رسالهای نوشت فورا مریدها مینویسند : " رهبر عالیقدر مذهب تشیع " .
به همین دلیل مسئله " مرجع " به جای " رهبر " یکی از اساسیترین مشکلات جهان شیعه است و باید انشاء الله در یک مقالهای تحت عنوان " یکی از مشکلات اساسی روحانیت " این مطلب را ذکر کنیم . نیروهای شیعه را همین نقطه جمود جامد کرده که جامعه ما مراجع را که حداکثر صلاح آنها صلاحیت در ابلاغ فقه است به جای رهبر میگیرند و حال آنکه ابلاغ فتوا جانشینی مقام نبوت و رسالت ( در قسمتی از احکام ) است امام رهبری جانشینی مقام امامت است [ که هم عهدهدار ابلاغ فتواست و هم عهدهدار زعامت مسلمین ]
شهید مطهری
امامت و رهبری
یادداشت شیوه رهبری ص 228-229
تاملی برای درک معنای «زندگی» در ترکیب سبک زندگی؛ (1)
تاثیر و تاثر رفتارها
شناسایی بسیاری از واقعیات به خصوص در مواردی که - با موجودات مادی مواجه نیستیم - از طریق شناخت آثار آنها ممکن شده است. زمانی که آثاری به چشم میآیند یا رصد میشود که نمیتوان آنها را به واقعیات موجود یا شناخته شده نسبت داد, زمینه برای کشف و تحلیل واقعیتی که منشا این آثار است فراهم میشود.
به نظر من یکى از کارهاى مهم ما این است که ما به عنوان طلبه و نیز به عنوان روحانى بفهمیم چکارهایم؟ ما به فراخور استعداد و همت و تلاشمان، به خودمان دلخوشى مىدهیم که طلبه هستیم و طلبگى مىکنیم، تا این که یک مسؤولیت روحانى پیدا کنیم و خدمت کنیم. مابه عنوان طلبه داریم دوران بالقوه خود را طى مىکنیم تا از لحاظ تأثیرگذارى در حیات اجتماعى و فردى انسانها، به نقطه بالفعل برسیم. اما به عنوان روحانى در کجا قرار داریم؟ روحانیت کجاست؟
نکتهای باید پیش از بررسی تعریف «سبک زندگی اسلامی» مورد توجه قرار گیرد بررسی مساله است. در هر پویش علمی قبل از طرح پاسخ, لازم است اصل سوال مورد بررسی و کاوش قرار گیرد و زوایای آن به خوبی برای مخاطب تبیین شود. چرا که بدون برخورداری از تصویری روشن و درکی واضح و صحیح از مساله, یافتن پاسخ روشن و درخور, دشوار و حتی گاه ناممکن خواهد بود.
دو وظیفه بزرگ علما
تفاوت میان عصر خاتم الانبیاء به بعد و اعصار پیشین این است که در اعصار پیشین، بشر دورهای را طی میکرد که ما از نظر علمی نام آن را دوره قبل از بلوغ گذاشتیم. در آن ادوار راه احیاء شرایع سابق منحصر بود به اینکه پیغمبرانی که از طریق وحی، مطالب به آنها القاء شده است بیایند و مطالب را برای مردم روشن بکنند. علم و عالم آنقدر تکامل نیافته بود که بتواند مواریث انبیاء را حفظ کند و زنده نگه دارد و لهذا هیچ کتاب آسمانی غیر از قرآن باقی نماند، یگانه کتاب آسمانی که خودش محفوظ ماند قرآن است .
ضرورت وجود علما در دین خاتم
این مطلب را من باید برای شما شرح بدهم که تا توضیح داده نشود مقصود روشن نخواهد شد. هر دینی و از آن جمله اسلام خواه ناخواه به یک فرقه و دسته و گروهی نیازمند است که آنها علما و دانایان و متخصصان آن دین باشند. همه ادیان دنیا یک فرقه و طبقهای دارند که آن را به نامهای مختلف میخوانند. اینها را یک وقتی کهنه میگفتند، مسیحیان کشیش میگویند که در قرآن «قسیس» معرب آن است . یهودیها در عصر قرآن علمای خود را [ ( احبار ) ] میگفتهاند . آیا اسلام وجود یک طبقهای را که آنها عالم دین باشند پذیرفته است ؟ البته پذیرفته است ، غیر از این نمیشده است .
بسم الله
سبک زندگی محصول یک زاویه دید خاص به جامعه و انسان است و از این جهت پاسخی برای برخی مشکلات است نه همه آنها. واقعیت گر چه یک موجود یک پارچه است اما میتوان از زوایای مختلفی به آن نگاه کرد و پاسخهای مختلفی هم ارائه کرد.
بحرانها گاهى از درون یک مجموعه بروز مىکند. در درون حوزه علمیه، هیچ چیزى که موجب بحران بشود، وجود ندارد -نه دعواهاى مادى هست ... نه تعارض در مناصب هست، تا به بحرانهاى آن چنانى منتهى بشود- شما نگاه کنید، حوزههاى علمیه از دوران خودشان هیچ بحرانى ندارند. حتى مجامع علمى دیگر، به دلایل گوناگون دارند؛ اما حوزهها ندارد .... چون در حوزه کسى چیزى ندارد که از دست بدهد! ... اما تحمیل بحران بر حوزه متصور است؛ و کوشش مىشود که این بحران تحمیل شود. چه بحرانى؟
«در نظر نگرفتن سرمایههای باطنی و تاکید بر ظاهر زندگی چه آوردهای برای رشد انسان خواهد داشت؟» این جمله خلاصه نقد طولانی و تند یکی از دوستان بر مباحث سبک زندگی است. همین نقد باعث شد چند متن برای باز کردن این گره نوشته شود. این متن اول است
1. در زندگی انسان برخی کارها بارها و بارها تکرار میشود. تکرار از یک سو بسیار کارآمدی و سرعت را بالاتر میبرد یک کار در مرتبه بیستم بسیار روانتر از مرتبه اول انجام میشود اما از سوی دیگر تکرار میتواند انسان را در مرز عادت قرار میدهد و کار عادی و از سر عادت بدون توجه است تا جایی که گاه عمل محو میشود و میتوان همزمان آن کارهای بسیاری را انجام داد مانند رانندگانی که حین رانندگی آنچنان به دنده و فرمان و ... خو گرفتهاند که همزمان با آن میتوانند چای بنوشند، با بچه بازی کنند، با تلفن صحبت کنند و هیچ وقت هم دنده دو را با دنده سه اشتباه نکنند ندارند.