تاملی شتابزده درباره ضرورت مداقه در مفهوم سبک زندگی اسلامی
- شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۴۳ ق.ظ
متن را برای یک از دوستان بسیار مصر در بین خواب و بیداری نوشتم اگر دست و پای متن سر جایش نیست ببخشید تا فرصت ویرایش فراهم شود.
سبک زندگی اسلامی موضوعی نوپدید است و طبیعتا از ادبیات بومی گستردهای برخوردار نیست اما با نگاهی به آنچه پیرامون سبک زندگی اسلامی نگاشته شده است میتوان گفت که در این باره سه رویکرد کلی وجود دارد. البته این سهگانه برخاسته از یک استقراء تام نیست و لذا شاید با جستجوی بیشتر و واکاوی دقیقتر بتوان از آن کاست یا بر آن افزود.
رویکرد اول با در نظر گرفتن مفهوم سبک زندگی در ادبیات علوم اجتماعی و انسانی تلاش دارد از آن به عنوان چارچوب نظری در بررسی مسائل مرتبط با دین استفاده کند یا آنکه آن را به مثابه قالبی در نظر گرفته و محتوای آن را با نگاه اسلامی پر کند.
همراهی با این نگاه گر چه از برخی جهات مفید است اما برای نگاهی که این نوشتار برگزیده است, ممکن نیست چرا که سبک زندگی یا لایف استایل در درون خود پیشفرضها و مولفههایی را مستتر داشته است که امکان تجرید سبک زندگی از آنها وجود ندارد.
اساسا زندگی اسلامی نمیتواند مطابق نگاه جامعهشناختی سبکی از زندگی در کنار سایر زندگیها باشد. پیشتر بیان کردیم هر چند جامعهشناسی مدعی است که یک علم توصیفی است و تنها به توصیف جامعه میپردازد اما در پس توصیفهای خود چارچوبهای معرفتی را پذیرفته است که منجر به توصیف جهتدار واقعیت میشود. روشن است که توصیههایی که از این توصیفات بر میخیزد سمت و سویی جز آن جهات ندارد. کوتاه سخن آنکه سبک زندگی در مفهوم جامعهشناختی در درون خود نوعی پلورالیسیم و کثرتگرایی نهفته را به همراه دارد که اساسا با نگاه اسلامی در تعارض است. به تعبیر دیگر در نگاه جامعهشناختی تکثرات جامعه هر گونه که باشند مورد پذیرشند و در آن سبک زندگی یک مسلمان با سبک زندگی یک هوسران در یک عرض قرار میگیرند و مشروعیت دارند. سبک زندگی در مفهوم جامعهشناختی اساسا بر مدار فراهم آمدن تنوع در انتخابهای در زمینههای متعدد حرکت میکند و در میان این تنوعها تفاوتی میان انسان مدرنی که سالهاست مرگ خدا را تجربه کرده است و انسان مسلمانی که تمام زندگی خود را در مسیر بندگی خدا میبیند نیست.
رویکرد دومی که به مساله سبک زندگی میپردازد معتقد است میان سبک زندگی غربی و سبک زندگی اسلامی تنها از جهت قالب و پرسش کلی اشتراک وجود دارد. روح مفهوم سبک زندگی, شیوه و روش زندگی فرد در حوزههای مختلف زندگی اعم از فردی یا اجتماعی است. حال اگر فردی بخواهد سبک زندگی خود را شکل دهد، بر چه اساسی باید از انواع و اقسام سبکها و شیوههای رفتاری، یکی را انتخاب و یا حتی اختراع کند؟ غرب به این سوال پاسخی مبتنی بر نگاههای خود داده است اما این رویکرد تلاش دارد پاسخی اسلامی برای این سوال بیابد. در این نگاه مراد از سبک زندگی اسلامی در واقع شکل دادن زندگی بر اساس اصول و قواعد اسلامی است.
به نظر میرسد در این رویکرد مفهوم سبک زندگی اسلامی روشن است و مداقه در مفهوم سبک زندگی غیر لازم و حتی در برخی نگاههای دور شدن از موضوع اصلی است. این رویکرد بیشتر بر محتوای سبک زندگی یعنی ارائه تعالیم اسلامی منطبق بر زندگی مسلمان معاصر تاکید میشود.
به نظر میرسد این رویکرد از چند زاویه قابل تکمیل است:
الف این رویکرد بیشتر بر ارائه راهحلها و قواعد اسلامی درباره فعالیتها مانند پوشاک یا حوزههای زندگی مانند درآمد تاکید دارد و نسبت به ارائه طرحی کلی از زندگی اسلامی توجه کمتری مبذول میدارد.
ب این رویکرد عمدتا به ارائه پیشنهادها, استانداردها یا طرحهای مطلوب اکتفا میکند ولی به مساله نحوه جریان سبک زندگی اسلامی در زندگی فردی و یا جامعه اسلامی توجه کمتری دارد هر چند باید از برخی توجهات جدی ولی کمشمار نسبت به مساله جریان سبک زندگی هم یاد کرد.
ج: در این رویکرد توجهی به بازسازی مفهوم سبک زندگی دیده نمیشود. این بحث را در تبیین رویکرد سوم توضیح خواهیم داد.
رویکرد سومی که میتوان از آن نام برد, رویکردی که این نوشتار برگزیده است. بر اساس این رویکرد مطالعه مرتبط با مفهوم سبک زندگی باید در دو نگاه همعرض و در امتداد یکدیگر پیگرفته شود. نگاه اول به ارائه قواعد اسلامی برای زندگی مسلمان معاصر میپردازد و البته تلاش دارد آن را در یک هندسه کلی و منسجم تصویر کند. اما نگاه دوم معطوف به بازآفرینی دینی مفهوم سبک زندگی و یافتن ادبیات مناسب آن در میان میراث گرانقدر دانشهای اسلامی است. در این رویکرد با یک سوال جدی مواجهیم؟ سبک زندگی از نگاه اسلامی به چه معنا است؟
آنچه زمینه طرح این سوال را جدی میسازد توجه به این مساله است که سبک زندگی اسلامی تنها پاسخی برای سوالهای موجود نیست بلکه در درون خود آینه نیازی است که سخن گفتن از سبک زندگی اسلامی را برای تامین خود موجه میکند. حال سوال اینجاست که در زندگی مسلمان و در نگاه قرآنی چه نیازی به طرح مفهوم جدیدی به نام سبک زندگی است؟ یا از زاویهای دیگر آیا در ادبیات فعلی علوم اسلامی آنچه نیاز ما را برآورده سازد موجود نیست؟ آیا مفاهیم مانند سیره یا حوزههای مطالعاتی مانند آداب اسلامی پاسخگوی این نیاز نیستند؟ کدامین خلاء معرفتی ما را ملزم به بهرهگیری از مفهوم سبک زندگی اسلامی میکند و این مفهوم چه کارکردهایی خواهد داشت؟
ذکر این نکته لازم است که پاسخهای داده شده در این زمینه نوعا بر ضرورتهای برخاسته از زندگی مسلمان در دنیای امروز تاکید دارند اما تاکید این رویکرد بر آن است که گاه با تغییر چارچوبهای نظری اساسا مساله شکل دیگری میگیرد یا آنکه از اساس منتفی میشود.
توضیح بیشتر اینکه در برابر هر پدیده میتوان از دو منظر به توصیف آن پرداخت:
الف توصیف عینیت : در این نوع نگاه به توصیف دقیق شرایط، موانع، بسترها، ضعفها، قوتها و .... پرداخته میشود و خلاصه آنچه در واقعیت به چشم میآید ثبت میشود. مانند توصیف شرایط بالینی یک بیمار به سرخی بیش از حد صورت، خون دماغ شدن، درد در ناحیه شکم، تب, حالت تهوع و ...
ب توصیف دانشی: در این مرحله از توصیف، از ثبت موانع خارجی یک گام فراتر رفته و بر اساس چارچوبهای و قواعد دانشی به توصیف و قضاوت در مورد واقعیت خارجی پرداخته میشود. به طول مثال خون دماغ همراه فشار خون بالا رویدادی مثبت ارزیابی میشود و یک واکنش دفاعی در برابر لخته شدن در رگهای مغز و به دنبال سکته مغزی است. اما همین مساله برای بیمار مبتلا به مشکل انعقاد خون یک خطر جدی به حساب میآید.
در این مرحله گاه حتی صورت مساله نیز تغییر مییابد. به طول مثال آنچه بیمار به عنوان درد در قفسه سینه و حتی گاه علائمی چون نابینایی اعلام میکند نشانه یک مشکل روانتنی و معلول عواملی چون فشار روانی ناشی از کار زیاد, از دست دادن عزیزان یا .... تشخیص داده شده و به تبع در مراحل درمان به جای تجویز دارو, از راهکارهایی مانند توصیه به استراحت یا مشاوره استفاده میشود.
حال جای این پرسش باقی است که با ملاحظه چارچوبهای دانش اسلامی موجود آیا باز زمینه برای تولد مفهوم جدید سبک زندگی اسلامی باقی است؟ و در صورت پاسخ مثبت, به چه معناست و بر اساس کدامین پیشفرضها در نگاه اسلامی بازتولید شده است؟ این مفهوم متعلق به کدام یک از حوزه علوم اسلامی است؟ فقه, آداب, سیره, اخلاق, فلسفه یا عرفان اسلامی؟ آیا مفهوم سبک زندگی یک مفهوم بین رشتهای است؟
- ۹۴/۰۴/۰۶