سطور

و أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا

سطور

و أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا

خداوند از آسمان بارانی نازل کرد که در هر دره و رودی به اندازه ظرفیتش جریان یافت. (سوره رعد آیه 17)

آنچه هستم هر چند ناچیز
و آنچه دارم هرچند بی‌مقدار
همه را مدیون تو هستم.
دوست دارم اگر آبراهی باریک و کم رمق هم باشم، تو در آن جریان داشته باشی!
کاش روح این کلمات سرد و طنین این سطور صامت نام و راه تو باشد
«خمینی»

۱۲ مطلب با موضوع «حوزه‌نوشت» ثبت شده است

ضرورت نوشتن

برادران من!

نوشتن امروز برای ما یک راهبرد نیست، یک ضرورت است. ما ادعای کادرسازی و راهبری و .... داریم. به خوبی هم حس کرده‌ایم که حرفهایی که می‌خواهیم با خودمان یا با مخاطبانمان بزنیم به سختی در جای دیگر تولید یا پیدا می‌شود. برای انتقال به مخاطب هم راهی به جز گفتن و نوشتن نداریم و در میان این دو گفتن و نوشتن- آنچه بستر گفتگو و مباحثه و توسعه بحث و دیگر مزایایی که لازم داریم را فراهم می‌کند نوشتن است.

باید بنویسیم و به اشتراک بگذاریم. نوشتن منظورم یک متن گاه‌گاهی نیست. نوشتن منظم، هفته‌ای یک یا دو پست است. اگر تصمیم بگیریم که بنویسیم و در موقعیت مناسب بنویسیم هر پست واقعا کمتر از نیم ساعت طول خواهد کشید! سیصد کلمه معادل سه یا چهار دقیقه حرف زدن است!

  به نظرم یکی از موضوعات راهبردی! که بسیار مهم است درباره آن گفتگو کنیم همین است چرایی ننوشتن!

فرصتها به خوبی می‌گذرند. به خود می‌آییم و دوباره بعد از موجی از مباحثات راهبردی جز صوتهای طولانی که جز آرشیو به کار دیگری نمی‌آیند هیچ نداریم! دستمایه مباحثات آینده را هم از دست می‌دهیم!

تفاوت مرجعیت و رهبری

 

مطلبی که مسخره است و از بی خبری مردم ما حکایت می‏‌کند اینست که‏ هر کسی که مدتی فقه و اصول خواند و اطلاعات محدودی در همین زمینه کسب‏ کرد و رساله‏ای نوشت فورا مریدها می‌‏نویسند : " رهبر عالیقدر مذهب تشیع‏ " .

به همین دلیل مسئله " مرجع " به جای " رهبر " یکی از اساسیترین‏ مشکلات جهان شیعه است و باید انشاء الله در یک مقاله‏ای تحت عنوان " یکی از مشکلات‏ اساسی روحانیت " این مطلب را ذکر کنیم . نیروهای شیعه را همین نقطه‏ جمود جامد کرده که جامعه ما مراجع را که حداکثر صلاح آنها صلاحیت در ابلاغ‏ فقه است به جای رهبر می‏گیرند و حال آنکه ابلاغ فتوا جانشینی مقام نبوت و رسالت ( در قسمتی از احکام ) است امام رهبری جانشینی مقام امامت است‏ [ که هم عهده‌‏دار ابلاغ فتواست و هم عهده‏‌دار زعامت مسلمین ] 

شهید مطهری

امامت و رهبری

یادداشت شیوه رهبری ص 228-229

 

نهاد اقامه دین

به نظر من یکى از کارهاى مهم ما این است که ما به عنوان طلبه و نیز به عنوان روحانى بفهمیم چکاره‏‌ایم؟ ما به فراخور استعداد و همت و تلاشمان، به خودمان دلخوشى مى‏‌دهیم که طلبه هستیم و طلبگى مى‏‌کنیم، تا این که یک مسؤولیت روحانى پیدا کنیم و خدمت کنیم. مابه عنوان طلبه داریم دوران بالقوه‏ خود را طى مى‏‌کنیم تا از لحاظ تأثیرگذارى در حیات اجتماعى و فردى انسانها، به نقطه‏ بالفعل برسیم. اما به عنوان روحانى در کجا قرار داریم؟ روحانیت کجاست؟

دو وظیفه بزرگ علما

تفاوت‏ میان عصر خاتم الانبیاء به بعد و اعصار پیشین این است که در اعصار پیشین‏، بشر دوره‏‌ای را طی می‏‌کرد که ما از نظر علمی نام آن را دوره قبل از بلوغ‏ گذاشتیم. در آن ادوار راه احیاء شرایع سابق منحصر بود به اینکه‏  پیغمبرانی که از طریق وحی، مطالب به آنها القاء شده است بیایند و  مطالب را برای مردم روشن بکنند. علم و عالم آنقدر تکامل نیافته بود که‏ بتواند مواریث انبیاء را حفظ کند و زنده‏ نگه دارد و لهذا هیچ کتاب‏ آسمانی غیر از قرآن باقی نماند، یگانه کتاب آسمانی که خودش محفوظ ماند قرآن است .

ضرورت وجود علما در دین خاتم

این مطلب را من باید برای شما شرح بدهم که تا توضیح داده نشود مقصود روشن نخواهد شد. هر دینی و از آن جمله اسلام خواه ناخواه به یک فرقه و  دسته و گروهی نیازمند است که آنها علما و دانایان و متخصصان آن دین‏  باشند. همه ادیان دنیا یک فرقه و طبقه‌‏ای دارند که آن را به نامهای‏  مختلف می‏‌خوانند. اینها را یک وقتی کهنه می‏‌گفتند، مسیحیان کشیش می‌‏گویند که در قرآن «قسیس» معرب آن است . یهودیها در عصر قرآن‏  علمای خود را [ ( احبار ) ] می‏گفته‏اند .  آیا اسلام وجود یک طبقه‏ای را که آنها عالم دین باشند پذیرفته است ؟  البته پذیرفته است ، غیر از این نمی‏‌شده است . 

بحرانها گاهى از درون یک مجموعه بروز مى‌‏کند. در درون حوزه‏ علمیه، هیچ چیزى که موجب بحران بشود، وجود ندارد -نه دعواهاى مادى هست ... نه تعارض در مناصب هست، تا به بحران‌هاى آن چنانى منتهى بشود- شما نگاه کنید، حوزه‏‌هاى علمیه از دوران خودشان هیچ بحرانى ندارند. حتى مجامع علمى دیگر، به دلایل گوناگون دارند؛ اما حوزه‌‏ها ندارد .... چون در حوزه کسى چیزى ندارد که از دست بدهد! ... اما تحمیل بحران بر حوزه متصور است؛ و کوشش مى‌‏شود که این بحران تحمیل شود. چه بحرانى؟

درآمدی بر آموزش فلسفه (1)

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

درآمدی بر آسیب‌شناسی آموزش فلسفه

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

آموزش فلسفه؛ مساله چیست؟

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

حوزه‌شناخت؛ وراثت انبیاء

« ما اگر در کسوت روحانیت و عالم دین قرار گرفتیم ادعاى بزرگى را با خودمان داریم حمل می‌کنیم. ما می­گوئیم: نحن ورثة الأنبیاء، این وراثت انبیاء چیست؟ مبارزه‏ با همه‏ آن چیزى است که مظهر آن عبارت است از طاغوت؛ شرک، کفر، الحاد، فسق، فتنه؛ این وظیفه‏ ماست. ما نمی­‌توانیم آرام بنشینیم، دلمان را خوش کنیم که ما چند تا مسئله گفتیم. با این، تکلیف برداشته نمی­‌شود.»  

مقام معظم رهبری

23/2/88 . 
دیدار با علماء، روحانیون و طلاب کردستان

توجه به پیشینه تاریخی حوزه

ما این گذشته‏ تاریخى [حوزه‌ها] را براى چه مى‏‌گوییم؟ براى مباهات؟ نه. یک فایده‏ اساسى از نگاه به گذشته این است که انسان احساس کند ریشه‏‌دار است. همیشه سستی‌ها و تزلزل‌ها و لق‏ شدن‌ها، ناشى از بى‌‏ریشگى و بى‌بتّگى است. آن بنایى را که ریشه‏ مستحکم و پایه‏ عمیقى دارد، نمى‌‏شود به این آسانى لرزاند. یک حوزه‏ علمیه‏ عمیق و عریق را نمى‏‌شود تحت تأثیر عوامل ضد علم و ضد معرفت و ضد تحصیلِ معارف دینى قرار داد؛ به این باید توجه کرد. 

بیانات رهبر انقلاب
دیدار طلاب و روحانیون اصفهان
08/08/1380

مسائل حوزه از مسائل کلّ جامعه، مسائل کشور، مسائل جهان، بلکه مسائل تاریخ جدا نیست. حوزه و روحانیت جزیره‌‏اى نیست که با پیرامون خود ارتباطى نداشته باشد. برحسب بافت معمولىِ همیشگىِ تغییرناپذیر نظام اجتماعى و روابط انسانى ما، حوزه و روحانیت مثل خونى است که در سرتاسر پیکره جامعه در جریان است؛ در حرکت است؛ با همه جا مرتبط است. لذا مسائل روحانیت و مسائل حوزه، پیوندى ناگسستنى با مسائل کشور، مسائل نظام اسلامى، مسائل دنیاى امروز و حتى با مسائلى از تاریخ و گذشته دارد.

بیانات مقام معظم رهبری، در مدرسه فیضیّه قم

 ‏14/07/1379